بالاخره پس از مرارت های بسیار امروز صورت مساله به صورت جزئی واضح شد. 


حالا می ریم که وارد چالش های بعدی بشیم :)


قضیه این بود که من این عید نباید می رفتم ایران و خدایا ازت ممنونم که همه جوره داری از من مراقبت می کنی. 


فردا نوشت: موقعی که داشتم این پست رو می نوشتم داشتم از دلشوره و تپش قلب خفه می شدم ولی چون می خواستم تاریخش ثبت بشه و یه جورایی خودم رو آروم کنم نوشتم. کمتر از یکساعت بعدش سیل شهر قشنگم رو فرا گرفت و ایکاش این سیل بلای طبیعی بود :| 


مشخصات

آخرین جستجو ها