جفری بعد از اینکه برگشت، چند روز خسته و گرسنه بود ولی خب داشت بهتر می شد. ولی دوباره در عرض یک روز کلی وزن کم کرد و همه بیماری هاش یه صورت خیلی شدیدی نمایان شد. دامپزشکش گفته بود خیلی دیگه دوام نمیاره و داره درد میکشه. از امروز تعطیلات زمستانی مدرسه شروع شده و قرار بود، امروز ببرنش پیش دامپزشک که بهش آمپولی بزنه و همه چی تموم بشه :(


دیروز صبح که من می خواستم بیام دانشگاه با جنی حرف زدیم و دیدیم که جفری حالش خیلی بده و از دیروزش هم اصلا غذا نخورده و داره تلوتلو می خوره. قرار شد عصر بعد از اینکه  پسرش از مدرسه اومد و باهاش خداحافظی کرد همه چیز تموم بشه ولی خب من بعدش فهمیدم که حالش بدتر و بدتر شده و ساعت 3.5 برده بودنش پیش دامپزشک و دیگه جفری برای همیشه خوابید :(


برای من تجربه عجیبی بود، اولین تجربه زندگی با حیوان خانگی بود و احساسی که با

9.5 ماه پیش  زمین تا آسمون فرق کرد. 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها